حسام ســرا
| ||
درگذشته های نه چندان دور وقتی کسی از سفرحج برمی گشت و درکوی وبرزن ومیهمانی او را «حاجی» خطاب می کردند پیرمردی بود با محاسن نسبتا" سفید ؛ از حج که برمی گشت سفره ای می انداخت همانند سفره هفت سین عید واز میهمانان استقبال می کردوبرایشان از دیده ها وشنیده هایش می گفت .روزهای عیدقربان هرسال گوسفندیا گوساله ای رابنابرتوانایی مالی ذبح می کرد وبه همسایگان ونیازمندان می داد؛ مرد یا زن از مکه برگشته دریک کلام «حاجی» شده بود . این لفظ(حاجی) ،اعتباری داشت ومی توانست درجایی سندی باشد برای انجام کاری یا قولی باشد برای رهایی کسی....مردم از حاجی انتظار دیگری داشتند وقتی حرف نامعقولی می زد یا در حین انجام رفتارناشایستی بود ،عبارت:«حاجی تو دیگه چرا؟» آب سردی بود که بر رفتارناشایست ریخته می شد واین خود نوعی کنترل اجتماعی غیررسمی بود که توسط جامعه اعمال می گردید حاجی برای حرف مردم هم که شده بود می کوشید رفتارمتناسبی را پیش بگیردکه انگشت نمای خلق وخلایق نشود ومی کوشید درمحله وشهر وروستای خود منشاء خدمات اجتماعی شود،از ضعیفان دستگیری کند،دراختلافات داور منصفی باشد و...درباره سفر به عتبات هم این وضع قابل مشاهده بود لفظ کربلایی برای پیرمردان امروزی همان کارکرد اجتماعی حاجی را داشته ودارد. این موضوع باشدتی کمتر درمورد زائران امام رضاعلیه السلام هم دیده می شد ومردم کوچه وبازار برای مشهدی بودن هم اعتباری قائل بودند هرچه فاصله زائر از شهرمشهد بیشتر بود انتظارمردم بالاتر می رفت البته این موضوع امری نسبی بود اما به هرحال اگرفاصله شهری تامشهد 10کیلبومتربود وهمه مردم از خرد وکلان باهرتوان مالی می توانستند جمعه ها به زیارت امام رضا نائل شوند انتظارات درحد پایینی شکل می گرفت . باگذشت زمان و گسترش وسایل ارتباطی، بالارفتن درآمدسرانه افراد ،نیاز به گشت وگذارمذهبی وغیر از آن ونیز رواج چشم وهم چشمی که موتور و انگیزه بخش ِ حرکتهای قرن بیست ویکمی شده است سفر به مکه ومدینه ،عتبات و مشهد ،امری عادی شده است اکنون دیگر معلوم نیست چه کسی به مکه می رود؟وچه زمانی رفته وچه زمانی برگشته است؟میهمانی ها به دلایل معقول کوچک ترشده است ،از قربانی دادن درعیدقربانها خبری نیست ،رفتارحاجی ها وکربلایی ها ومشهدی های امروزی آنچنان عادی وگاهی زیر نُرم عادی است که اگر بگویند فلانی سفر حج(منظور حج تمتع است) وعمره را به جای آورده، مکرر به زیارت عتبات نائل شده وهرسال دست کم دوبار سفرمشهد را درکارنامه اعمال خود دارد تعجب همگان را برنخواهد انگیخت جامعه نسبت به این موضوع بی تفاوت شده است! . زیارت،موقعیت مناسبی برای رهایی از تعصب های شخصی وفرقه ای، دندان گردی های اقتصادی،سخت گیری های بی جا،نگه داشتن زبان از دشنام وناسزا،دستگیری از ضعیفان و... است؛بگذریم که همان حاجیان قدیمی هم گاهی به دلیل تامین مخارج سفری که داشته اند ویا به دست آوردن مالی برای تجدید وتکرارسفرمعنوی حج بر اهل وعیال خود سخت می گرفتند واین تنگنا خاطرات ناخوشایندی را در ذهن اهل خانه رقم می زد اما آنچه بود کارکرد اجتماعی حج درگذشته بیش از امروز بود چرا که حج در آن دوران نوعی سفرمعنوی بود وبه سفرسیاحتی و تجاری تبدیل نشده بود . به سیل ثبت نام کنندگان سفرهای عمره وتمتع ،عتبات عالیات، سوریه(پیش از ناآرامی ها دراین کشور) و.. نگاه کنید وبه حجم اعزام دانشجویان،دانش آموزان و.. به صورت کاروان بنگرید ورفتار آنانی که آمده اندرا با حاجیانی از نسل گذشته فامیل وهمکارانتان به مقایسه بگذارید تاصحت این ادعا معلوم شود . به نظر می رسد وظیفه سازمان حج وزیارت،نهادهای فرهنگی،روحانیون اندیشمند،مراکزفرهنگی،دانشگاهها ومدارس است تا نسبت به بازگرداندن حج وزیارت به مسیر معنوی گام بردارند سفرهای زیارتی خارجی درزمان ما بیشتر سیاحتی وتفریحی اند ودربعضی موارد با سفربه آنتالیا ودُبی وتایلند تفاوتی ندارند . جامعه مذهبی ایران از مسافرتایلند انتظار تغییر رفتارندارد ونمی خواهد کسی که به دبی یا آنتالیا مسافرت کرده رفتاری متناسب با شئون اسلامی داشته باشد اما انتظار دارد کسی که حاجی بودن را به اجبار یا دلخواه برگزیده است کمی در رفتارهای فردی واجتماعیش تجدید نظرکند ،معقول رفتارکند ودریک کلام«حاجی باشد».
[ دوشنبه 91/4/26 ] [ 2:20 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |